مقدمه
الحمد لله ربّ العالمین، الرّحمن الرّحیم، مالک یوم الدّین، والصّلاة والسلام علی أشرف الأنبیاء وخاتم المرسلین، وعلی أهل بیته أمهات المؤمنین، وآله الغرّ المیامین وأصحابه البررة المقربین ومَن تبعهم بإحسان إلى یوم الدین.
این جانب، پس از فارغ شدن از کتاب «البریلویة- عقائد وتاریخ» شروع به جمع آوری کتابهایی در بارهی اسماعیلیه کردم؛ و برای نوشتن در اين زمينه به تنظيم موضوعات آن و تصنيف و تأليف آنها همت گماشتم و کارم از نيمه گذشته بود که از طرف برادران مخلص و غیور برای دین خدا، دعوتنامهای دریافت نمودم که مرا به دیدار به آمریکا و شرکت در کنفرانسها و ایراد سخنرانی در مراکز دانشجویان و مجامع وگردهماییها و محافل تقوی و پرهیزگاری در ایالتهای متعدد آن سرزمین كه در منجلاب کفر و پلیدی و رذالت غرق شده بودند، دعوت شده بودم. این دانشجویان مسلمان در چنین جایی همچون باغهای گل و درختان میوه دار و سایهای با طراوت در صحرای خشک و بیآب، و همچون دسته گلهای نور* در شب تاریک و ظلمانی هستند.
وقتی که برادران مسلمان عرب زبان، وارد اين سرزمينها شدند؛ ابتدا شروع به تعلیم و ترویج دانش کردند، علم اخلاق، آداب، علم تمدّن و فرهنگ، علم روح و روانشناسی، قرآن و تعالیم پیامبرگرامی اسلام . و من پس از مشاهدهی حماسه آفرينی، غیرت و کار و تلاش برای خدا و برای حاملان دین أصحاب پیامبرگرامی اسلام و سلف صالح. و با مشاهدهی عفت و پاکدامنی، تقوی، حفظ نماز، خشوع و تواضع و شوق و علاقه به شنیدن موضوعات دینی و علمی و سخنرانی های اسلامی و محافلشان، یقین یافتم که خداوند، کلام خود را بلند و پرچمش را برافراشته خواهد كرد و دینش را بر همهی جهان چیره خواهد ساخت، و نام و یاد پیامبرش را در این سرزمینهای دور با این نسل مبارک، نشر و توسعه خواهد داد. و اطمینان پیدا کردم که آنها همان کسانی هستند که شاعر قديم عرب در وصف آنها گفته است:
وفیهم مقامات حسان وجوههم
وأندیة ینتابها القول والفعل
وإن جئتهم ألفیت حول بیوتهم
مجالس قد یشفی بأحلامها الجهل
یعنی: درمیان آنان شأن و منزلت و سیمای نیکی وجود دارد و مجالسی که در آن گفتار و عمل به نوبت است، و نزد ایشان در اطراف خانههايشان، مجالسی را مییابی که نادانی ها با عقل و خرد ايشان، شفایافته است .
بنابراین، دعوتشان را لبیک گفتم؛ و به نزد ایشان سفر کردم و در همایش آنها شرکت نمودم و در مسائل گوناگون به ایراد سخنرانی پرداختم. سخن از مسائل غم انگیز متنوعی بود و بحث دارای جوانب متعدد؛ از جمله: اختلاف امت اسلامی، منشأ و مبنای آن، فرقه های ايجاد شده در میان مسلمانان كه آنها را اينچنين از یکدیگر دور ساخته و نیز سخن از فرقه هايی كه از دین ناب محمدی فاصله گرفته اند، در حالی كه برخی دیگر از امت اسلامی به آن نزدیکتر شده اند. و در میان فرقههایی که از اسلام بسيار فاصله گرفته و دور شدهاند و در اصل و ريشه با امت اسلامی اختلاف دارند؛ شیعهها می باشند. لذا سؤال و جوابها بسيار بود، و سه کتاب از نوشته های بنده دربارهی این فرقه، در دسترس بسياری از دانشجویان و حاضران در این جلسه قرار داشت، لذا سؤال ها در بارهی اساس موضوع بود. و محور بحث همچنان برعقاید این طايفه می چرخید تا نقاب از چهرهی آن بردارد و تاریخچهای از منشأ و مراحل پيشرفت آن و فرقههایی که از آن منشعب شده است، آشكار شود. برادران نيز به آنچه در کتاب هایم پیرامون عقاید آن فرقه نوشته بودم اکتفا نمودند و اکنون، نیاز شدیدی داشتند به شناخت تاريخ اين قوم، و منشأ تغییراتی که بر آنان واقع شده و آنها را تا اين حد از جماعت مسلمانان و امت اسلام دور كرده است. جلسه با در خواست تألیف فوری کتابی در این خصوص، به پایان رسید. در واقع هر نویسندهای که قصد داشته باشد در بارهی تاریخ تحولات و منشأ آنان چیزی بنویسد، لازم است تحقیق او شامل فرقه هایی نيز باشد که از آنها منشعب شده است.
درحقیقت، وقتی که من از سفرم برگشتم خواستهی ایشان را پذيرفته بودم، و به انجام آنچه آنها اظهار نیازمی کردند مصمم بودم، و همین که در بیست و ششم سپتامبر به سرزمینم رسیدم، فوراً مشغول نوشتن در بارهی فرقهی اسماعیلیه شدم و به شدّت بر تکمیل و اتمام موضوع، مشتاق و حريص بودم. لیکن هر چه خدا بخواهد همان است، و هرچه را او اراده نکند؛ نخواهد شد و هر چیزی وقت و موعدی دارد.
با کمال جدیّت، تمام تلاش خود را صرف این کار می کردم و شب و روز به بحث و تحقیق و تنظيم ونوشتن در این زمینه می پرداختم؛ مگر سخنرانی هايی كه در شهرهای دور و نزديك لاهور پاکستان داشتم كه همواره به عهدهی من بود وتا به حال نتوانستهام و شاید هم تا زندهام نتوانم خود را از آن رها سازم؛ علی رغم این که در این اواخر از این مشغله ها بسيار برايم پیش می آمد اما همواره از آن می گريختم. با وجود سفرها و سختی های بسيار و كمبود استراحت و آرامش قلبی و ذهنی، خداوند مهربانرا سپاس میگويم که به بنده عنایت فرمود تا برحسب توان و قدرت خود و در حد لیاقت و کفایت، بحث را در این موضوع کامل کنم، تا شاید خواننده از آن بهرهای ببرد و در آن بیندیشد و محقّق از آن مسرور، وتاریخ نگار به آن شاد باشد، چون در بارهی شیعه و تشیع با ترتیب تاریخی و سلسله بندی زمانی، و پاك سازی مطالب و مباحث از اغراض و اهداف مورد شبهه، و داستان و افسانه و دسیسه های وارد شده، کمتر کتابی نوشته شده است.
همانگونه که به ندرت، کسانی یافت می شوند که در باره ی تغییر و تحول تشیع نخست و دگرگونی شیعههای نخستین، و علل و عوامل این تغییرات، هوشیاری کامل داده باشند، جز اندك اشاراتی که درکتب شرح حال فرقه ها، به چشم می خورد که نه کسی از آن بهرهای برده و نه کسی را بی نیاز ساخته است.
پس ما این کتاب را با بیان چگونگی آغاز تشیع و منشأ پیدایش آن و بررسی و بیان شیعهی اوّلی، آغاز می كنيم.
سپس به دنبال این فصل، فصل دوّم را به سبئیه وبنیانگذار آن، یعنی عبدالله بن سبأ و عقایدی که سعی داشت در بین شیعههای أول ترویج دهد، اختصاص دادهام و در ضمن به بیان فضایح و بدکارهای که او و همدستان حیله گر، وفریب خورده هایی که در دام آنها گرفتار شده اند از جمله، تلاش برای ايجاد فتنه و فساد و جریاناتی که به سبب توطئه و دسیسه های آنان به وقوع پیوسته، پرداختهام.
همچنین، در فصل سوّم توضیح دادهام که چگونه فرقهی سبئیه به درون شیعه نفوذ کرد به طوری که در آنان حل شده و از آنان به حساب میآمدند، وهمچنین عدهای از شیعیان در بارهی خلافت علی و مبارزه با او، در دام افکار آنها گرفتار شدند، و این که عبدالله بن سبأ چگونه کوشش نمود هوادارانش را از تمایل به شیعه وعقایدشان منع کند؛ همچنین وقایع جنگ جمل و صفین و ذکر حقایقی که هنوز بر بسیاری از مردم، حتی اهل سنت پنهان مانده است، که چه بسا این اوّلین بار باشد که این موضوع با این وضوح و روشنی بیان شده باشد.
سپس در فصل چهارم، به بيان مطالب ديگری پرداختم، از جمله، دگرگونی و تحول تشیع و شیعیان نخستين، تسلط سبئیه بر آنها، مقاومت حسن با افکار و عقایدشان، سپس بوجود آمدن گروههای افراطی و تندرو در میان شيعهها، سپس بيان حادثهی شهادت حسین به اختصار و نتایج حاصل از آن، گرایش تشیع از تفکر سیاسی به تفکر دینی و تغییر شیعه از حزب سیاسی به حزب مذهبی.
و در فصل پنجم، گاهی به اختصار و گاهی به تفصيل، به ذکر مهم ترین فرقههای شیعه پرداختهام كه در دورههای مختلف و در زمان ده نفر از فرزندان علی بن ابی طالب به وجود آمدند، و نیز در بارهی عقاید و افکار آنها به اختصار توضیح داده ام. (لازم به ذکر است که: هیچ گروه ودستهای نیست که در ذکر آن تنها به کتابهای اهل سنت اکتفا نموده باشم، بلکه همهی آنچه که من ذکر نموده ام در کتابهای خود شان موجود می باشد).
بنابراین، تکیه گاه و مرجع ما تنها کتاب های خودشان بوده، تا کسی از روی ابهام و اشکال نگوید که چیزهایی در مورد ما گفته است که ما آن را نگفته ایم، بلکه بر عکس، هر چه آنها گفتهاند، ما عین آن را نقل نمودهایم.
امّا فصل ششم را به ذکر فرقهی اثنی عشریه یا امامیه، اختصاص دادهام که شیعیان امروزه از آنان هستند و جمعیت شان در جهان اسلام بسيار است و وقتی که نام شیعه بدون قید ذکر شود جز برآنها اطلاق نمی گردد. سپس، در این فصل به ذکر دیدگاه شیعه در بارهی امام دوازدهم آنها پرداختهام؛ که آیا متولد شده و پنهان شده است یا این که وهم و خیالی بیش نیست؟
در ضمن، عقیدهی آنها در بارهی امامت و شروط لازم برای امام را ذکر نمودهام. علاوه بر ذکر فرقههای که از آنها منشعب شده و هر کدام ادعای اثنی عشری یا امامیه یا جعفریه بودن را دارند.
و فصل آخر را به بیان رابطهی اعتقادی شیعه باعقاید سبئیهای که بر گرفته از یهود است اختصاص دادهام، و به این ترتيب موضوع پايان میيابد( )، چون کتابهای تألیف شدهی ما در بارهی شیعه با تألیف این کتاب کامل می شوند، و مبالغه نيست اگر بگویم، این چهار کتاب، برای شناخت شیعه وتشیع و عقاید و افکار و تاریخ و فرقههای آنها، بسیاری از مردم را از کتابهای خود شیعه بی نیاز میگرداند؛ و حتی خود شیعیان نيز، چیزهایی در آن مییابند که آنها را به اندیشه و تعقّل و دقّتنظر در تشخیص حق از باطل و درست از خطا، وا میدارد.
و نظرخوانندگان را به این نکته جلب مینمایم که ما در این کتاب- همچون کتابهای دیگر- از تکرار مطالبی که در کتابهای قبل وجود دارد خود داری نمودهایم، و حتی در مواقع نیاز هم، به خاطر اجتناب از تکرار، چیزهایی مشابه آنچه قبلاً بیان شده، ذکر نمودهایم، نه عین آنها. و ما همواره این قاعده را رعایت نمودهایم مگر در شرایطی که به خاطر ردیف کردن موضوعات و پيوند آنها با هم، چارهای جز تکرار نداشته باشیم. و بدین ترتيب، تمام این کتابها خالی از تکرار بوده و هر کدام دارای ارزش خاص و منحصر به خود میباشند.
بر این اساس، وقتی که مطلبی را از کسی نقل و یا نکتهای را از کتابی اقتباس نموده ام عین آن عبارت و جمله هارا در این کتاب تکرار ننموده ام، مادامی که در سه کتاب گذشته آن را ذکر نموده باشم بلکه تنها به بیانی کوتاه و متناسب با موقعیت جهت شناسایی کسانی که قبلا زندگینامهی آنها بیان نشده است، اکتفا نمودهام.
امتیاز این کتاب، علاوه بر این که شامل تاریخ شیعه و تغییر تشیع اوّل و تحول آنها و فرقههایی است که به این اسم به وجود آمدند و به مرور زمان منقرض شدند، یا باقی ماندند اما بر روش طعن و بدگویی و عیب جویی از صحابهی رسول خدا به ویژه عثمان و معاویه و غیره ش ادامه دادند، ردّی علمی و منطقی علیه شیعیان نيز هست.
بنده امیدوارم، خداوند بزرگوار و توانا به وسیلهی این کتاب به همهی مردم عزیز، دوستان دور و نزدیک نفع برساند؛ و آن را خالصانه برای ذات کریم و اقدسش بپذیرد، وآن را ذخیرهای برای دین و دنیا، و قیامت قرار دهد، و مرا با زمرهی اصحاب پیامبر گرامیش محشور گرداند، و توفیق عنایت فرماید که از حوزهی شریعت او، و کرامت پیامبرش و عزت اصحاب و یاوران و همسران پاک و باوفایش، مادران مؤمنین، و از پيشينيان صالح و علما و نیکوکاران این امت دفاع نمایم و مرا از جملهی آنان قرار دهد همانا او شنوندهی نیایش پذیر است.
و در پایان لازم می دانم تشکر نمایم از همهی برادران و عزیزانی که در اتمام این کتاب و دست يافتن به موضوع های آن مرا یاری و مساعدت نموده اند؛ خداوند به آنها خیر و برکت و پاداش نیک عنایت فرماید و اعمالشان را مقبول بارگاه خود قرار دهد و به تمام مسلمانان و ایشان جزای خیر عطا فرماید.
وصلیالله علی رسوله وعلی آله وأصحابه ومن اهتدی بهدیهم، وسلک مسلکهم إلی یوم الدّین.
إحسان الهی ظهیر
30/ محرم/ 1404هـ مطابق 6/ نوامبر/ 1983م
http://www.islamhouse.com/p/320557
Saturday, October 23, 2010
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment